نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - روایتی مادرانه
روایتی خواندنی از شهید «مجید همتی» منتشر شد؛
در آخرین روز که قرار بود حمله صورت پذیرد در گروهان سه که مجید در آن بود جلوتر بودم و برای چند لحظه ای که برای آمادگی توقف کردند در حالی که به جلو می رفتیم، مرا صدا کرد وقتی پیش رفتم مرا در آغوش گرفت و حلالیت طلبید و خداحافظی کرد انگار می دانست این آخرین دیدار است و به سوی معشوق شتافت.
کد خبر: ۴۵۵۷۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۳/۰۴

روایتی خواندنی از مادر گرامی شهید «محمدرضا کثیری» منتشر شد؛
می خواستیم برایش همسری را انتخاب کنیم ولی هر بار که حرفش پیش می آمد حرف را عوض می کرد، در چهره اش عشق به جبهه موج می زد. در جبهه هم شبها به تدریس قرآن می پرداخت.
کد خبر: ۴۵۵۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۰۲/۳۱

روایتی خواندنی از خوشقدم یوسفی مادر گرامی شهید «محمود قشقایی» منتشر شد؛
اوایل جنگ بود خوب یادم می آید که برادر بزرگش در جبهه بود و به خاطر همین به محمود اجازه رفتن را نمی دادند ولی همینکه برادرش برای مرخصی می آمد، سریع پوتین ها و لباسهایش را می پوشید و می گفت: مامان ببین چقدر من در این زیبا شدم...
کد خبر: ۴۵۱۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۲۴

روایتی مادرانه از شهید «اکبر چاردولی» منتشر شد؛
مادر تسبیح به دست از جا بلند می شود. سراغ عکس جگر گوشه اش بر روی طاقچه می رود. قاب را دست می کشد و لمس می کند و به پسر می گوید: همانطور که خود خواستی صبر می کنیم. باز هم راضی به رضای خدا هستیم و تا آخرین روز زندگی به جهاد تو در راه رضای خدا افتخار می کنیم مادر
کد خبر: ۴۴۹۹۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۱۲/۰۶